پا
یگاه علمی ،
ادبی و فرهنگی
مظفر شریعتی
کانال
های یوتیوب و
تلگرام افسانه
ی هستی
حکومت
ها 1
اول
از همه
مجددا
این تذکر را لازم میدانم
که فعالیت سیاسی
نداشتن با نظر
سیاسی نداشتن
متفاوت است .
عدم آگاهی از
سیاست های روز
کشور و جهان
که هر دو تعیین
کننده ی وضعیت
زندگی ما میباشن
د ، به
معنی زنده
نبودن است و بی
تفاوتی
در برابر رویدادهای
سیاس ی کشور و جهان نیز به معنی
انسان نبودن .
بنابراین بله ،
فعالی ت من س یاسی نیست
بلکه در زمینه
ی علم و فرهنگ
است ، اما این
به م عنی
نداشتن نظر و
دیدگاه سیاسی
نیست ، اما این
دیدگاه ها و
نظرات تنها در
محدوده ی شخص ی
و در شهر روئیا
های من
است.
اما پاسخ
شما:
زندگی
اجتماعی ، ما
انسانها را
وادار کرده
است تا
بر ا ی م دیری
ت امور مشترک
جوامع خود، حکومت
ها و دولتها
را تشکیل داده
و قوانینی برای
اداره ی جامعه
ایجاد کنیم .
حال اگر این
قوا نین منطبق
بر انسانی ت ،
خرد و منافع
جمعی،
حقو ق بشرو غیر بشر
)طبیع ت و
حیوانات( ، دانش ،
تجربه و
سرانجام شرایط
روز باشد ، و مردم
در فرایندهای
منطقی،
صلح آمیز و
انسانی
کسانی را به
استخدام خود
در آورند تا بر مبنا ی ای ن قوا
نی ن ،
امور
جامعه را م دیری
ت کنن
د ، یعن ی رابطه ی
کارفرما با
کارمندان خود . و نه
رابطه ی
ارباب و ر عی
ت ، یعن ی مردم
ارباب باشند و
نم ایندگان و م دیران
اجرایی
کشور ،
کارمندان
آنها ،
کارمندانی که حضور آنها
در پست
های م دیر یتی
جامعه
در هر لحظه و به اراده ی
مردم
بستگ ی
داشته
و سطح زندگی شخص ی و بهره
مندی آنها از
خدمات اجتماعی
نیز برابر با
بقیه ی مردم
باشد
، آری
در این صورت از نظ ر من م هم نیست
که این حکومت ها چه
نامی داشته با
شند . دقت کنید
که در زیر
زندگی شخصی خط
کشیده و بر آن
تاکید کردم زیرا بر
این باور هستم که
خارج ا ز
امکانا ت
معقولی
که باید در
اختیار
مسئولان
اداره ی جامعه
و در طول
دوران
خدمتشان و حتی در
مواردی پس از
آن قرار داشته
باشد ،
برخورداری این
مقامات از
امکانات شخصی ی
ویژه وقرار
گرفتن آنها در
طبقه ای ویژ ه
و با امکاناتی
خا ص ، آغازو یا
ادامه ی
فساد و تباهی
در اجتماع
خواهد بو د.
پادشاه
ی و گاه
با عناوین
اندکی متفاوت
، یعنی
قدرت مطلق
قانون گذاری ،
قضاوت و اجرا و ادامه ی
آن با وراثت یا به قدرت
رسیدن سلطان
جدید با قدرت
نظامی
و در مواردی
نیز با انتصاب
از سوی پادشاه
قبلی،
تقریبا اولین
روش اداره ی
جوامع بزرگ در
تاریخ بش ریت
بوده است و در طول
تاریخ
و در فرایند
تشکیل و ادامه
ی این حکومت
های پادشاهی ،
تقریبا هیچیک
از ویژگی های
اشاره شده در با لا ،
در این
گونه جوامع
وجودنداشته و
همان وضعیت
ارباب و رعیتی
بوده است ،
اما در مواردی
که ارباب
مهربان تر و کارامد
تر بوده
اس ت ،
وضعیت
رعایایش هم
بهتر بوده . اما این
روش بخصوص در
قرن های اخیر
اندکی تغییر یافته و
اندکی از اختیارات
پادشاه
کاسته و به
اختیارات
مردم افزوده
شده است از
جمله در
پادشاهی
مشروطه
.
اما پادشاهی
در کشور و
جامعه ی
انگلستا ن که
دست کم در
عنوان از نوع
صرفا تشریفاتی
میباشد و
پادشاه یا
ملکه در اداره
ی کشور نقشی
ندارند
، از
نظر من مانند
وضعیت جامعه ای
است که از
حالت
جهالت پرستش
خدایگان های
انسانی و ساخت
معابد عظیم
برای پرستش خدایان
بزرگتر آنها و اهدای
قربانیان حتی
همنوع ،
عبور کرده و
اداره ی امور
جامعه از فرامین
آن خدایگان ها
به سامانه های
معقول تر و
مردمی تری
سپرده شده است
و دیگر
در معابد باشکو هی
، جاندار حتی
همنوعی را
قربانی نمیکنند
تا موجب رضایت
خدایان و رب
النوع ها شده
و از خشم آنها
در امان بمانند ،
اما
جامعه ای است
که همچنان آن
معابد
باشکوه
را برپا و
مراسم قربانی
کردن را نیز
تنها به صورت
نمایشی انجام
میدهد
! و من
نمیتوانم درک
کنم که چرا ؟!! چرا باید
اداره ی یک
جامعه به روش
مدرن آن صورت
بگیر د ،
اما همچنان
با صرف هزینه ی
بسیار، ظاهر
و سنت
های جاهلانه ی
گذشته را هم
نگاه داشت ؟!!! اگرچه
به صورت نمایشی !
ویدیوی" انسانها
برابر
نیستن
د " و یا" سلطنت
و مراسم
غیر
قابل
درکش
آنهم
در
اروپای
قرن
21"
راببینید.
دوست
عزیز ،
انسان در طول
تا ریخش
در این سیار
ه به بیما
ریهای مهلک زیا دی
دچار شده و تب
و لرز و هذیان
ها ی بسیا ری
راتجربه کرده
است و بیما
ریها همه بد
هستند ، البته
با درجات
مختلفی ، اما
درمان
بیماریها یک
چیز است و عوض
کردن یک
بیما ری با بیما ری دیگر حتی
خفیفتر
چیز دیگر
ی ! و صرف
هزینه ی زیاد
برای یادبو د
و گرامیداشت بیماریهای
علاج شده ی
گذشته هم شگفتی دیگر
ی است
از رفتار آ
دمیان که دست
کم ، ذهن من
قادر به درکش
نیست .
اما نکته ی
بسیار
مهمی
که وجود دارد
این
است که
همانطور که
نوع خاک
تعیین میکند
که چه دانه ا ی
میتواند در آن
رشد کند ، سطح
فرهنگ اجتما عی اکثریت
مردم یک
جامعه
نیز
تعیین
میکند
که شایستگی و لیاقت چه نوع
حکومتهایی را
دارند .
حکومتها حتی
اگر سرچشمه
گرفته از قدر
ت نظامی
خارجی یا
داخلی هم
باشند ، تا
بستر مناسبی
در اجتماع
نداشته باشند
، نه ظهور میکنند
و نه سقوط و این سطح
فرهنگ و افکار
و رفتار مردم یک
جامعه
میباشد که نوع
حکومتها و
دولتها را
مشخص میکند ، و صد
البته که سپس
خو د نیز تحت تاثیر آن
حکومتها قرار
خوا هند گرفت و
البته
در همین حال ،
فرهنگ ها و
جوامع دیگر و
حکومتهای
آنها نیز
در حال تاثیر
گذاری بر این
حلقه های
کوچکتر
داخلی بوده و
وضعیت را پیچیده
تر از آن میکنند
که بتوان با
قاطعیت در
مورد چگونگی ،
چرایی
و پیش بینی پدیده
های اجتماعی
سخن گفت
. بنابراین
آنچه در این ویدیو
ی آخر ( تا خوب نشیم خوب نمیشه )
و یا مباحث
نوشتاری و صوتی
و تصویری قبلی نیز بیان
کرده ام تنها
نظر و دیدگاههای
من میباشد که
میتوانند
درست هم
نباشند . چرا
که تغییر
نظرات و دیدگاههای
من در طول
زندگی به من این
درس را داده
است که بر
درستی نظرات
فعلی ام هم پافشاری
نکنم . اما این
درس را هم
آموخته ام که
تغییر لازمه ی
زندگی هر
موجودی و بویژه
انسانها میباشد
. ما با
ساختارها و
حتی بیماریهای متفاوت
ژنتیکی به دنیا
آمده و با ذهنیت
ها و حتی بیماریهای
مهلک فرهنگی نیز
رشد میکنیم ،
دو امر غیر
قابل اجتناب و
دور از اختیار
ما در هر کجای
زمان و مکان
که قرار داشته
باشیم ، اما
اگرچه یکی از
خطرناکترین و
بیرحم تر ین
موجودات
زنده ی این سیاره
و سامانه ی حیاتی
آن نیز هستیم، که
حوادث
تلخ گذشته و
نیز این روزهای
جهان نشان
دهنده ی آن میباشد
و سرافکندگی
بزرگی برای
نوع بشر، اما بشر این
قدرت را هم دارد که
خود را تغییر
داده و حتی به
بهترین و زیباترین
و مفید ترین
موجود این
سامانه ی حیاتی نیز تبدیل
شود .
تنها در صورت
درس گرفتن از
تاریخ پر از
درد و رنج و جهل خود ، تفکر
سالم ،
انسانی
و به
روش
علمی
امروز
و
سرانجام شهامت
پذیرش خطا در
صورت وجود و
توقف یا تغییر
مسیر در صورت
لزوم .
مظفر شریعتی
مهر ماه 402