www.shariaty.com

پا یگاه علمی ، ادبی و فرهنگی مظفر شریعتی  

کانال های  یوتیوب   و   تلگرام    افسانه ی هستی

 نسخه ی  PDF  این نوشته  

 

بردگی

پاسخ به پرسش دوستی در تلگرام  

دوست عزیز .   هر وقت ما کاری را به اراده  ، علاقه  و  به خاطر    مصالح خود  یا  افراد  و  اهداف  مورد نظر خودمان انجام  میدهیم یعنی ما آزاد هستیم . اما هروقت ما کاری را خارج از  اراده  ، علاقه و مصالح خود یا افراد و اهداف مورد نظر خودمان  و برای اهداف  دیگران انجام میدهیم ،  ما   برده هست یم .  اما بشر در طول تا ر یخ خود انوا ع مختلفی از برده دا ری را تجربه کرده است . نوع  اولیه و شاخص  آن  برده داری  در زمانهای قد یم بود که   برده ها  شامل  مردم سرز مین ه ای اشغال شده   و یا  نژاد ها ی  خا صی بودند که بر ای کاره ای اجبا ری و  سخت و بدون هیچگونه حقی  بکار گرفته  میشدند  . کسی که برده ای  را خریده بود  و یا با شرایطی بدست آورده بود،   مالک آن بود و  میتوانست هر کا ر ی با او بکند حتی بکشد  . از جمله برا ی  آزمایش  شمشیر  هایی  که به بزرگان هدیه  میشد  !     برده ها برای کارهای سخت و یا کثیف  استفاده   میشدند  ، نظافت بدن  ا یان و اشراف  پس ازدستشوی یا  بردن فضولات آنها به بیرو ن   - توالت ی وجودنداشت  -  با بردگان بود  .  آنها در شرایط  بسیار  بدی نگهداری  میشدند  و در صورت  بیمار ی   نیز کشته  میشدند .    و سرانجام  ا ینکه برده ها ی آن دوران    شب و روز در فکر فرار بو دند   .  اما  این نوع  برده داری  چند قرنی است  که کمرنگ و  بعد از اعلامیه  ی جهانی حقوق بشر  در برخی   کشورها دست کم رسما ممنوع شده است.   اما  این روش برده داری کم کم  متحول شد !  اما واقع یت درون آن همچنان باقی مانده  است .  

  برده ها ی قدیم را با شلاق  بیدار میکردند اما برده ها ی امروزی خودشان ساعت کوک  میکنند که  دیر به خدمت اربابان نرسند !  و در کارگاهها و کارخانه هایی  کار میکنند که برایشان انواع دستبندها و پابندها را میسازند ! 

اما از طرف ی برده ها ی امروزی ، نه الزاما همه و در همه جا   -  هم خوب  میخورند و  هم خوب میپوشند و  از بهترین  ساخته ها و تو لیدا ت  صنایع  روزی  که در آنها فعالیت میکنند نیز استفاده میکنند   و  سرانجام در ازا ی کارشان مزد خوبی هم  میگیرند زیرا اربابانشان از فروش همین  اغذیه  و پوشاک  و وسایل  است که  بر ثروت و قدرتشان افزوده میشود .  همچنین  بر خلاف برده ها ی  دیروز که  همواره در فکر فرار بودند  و با و جو د مجازات مرگ گاه   اربابان  خود را هم به هلاکت میرساندند،    نگرانی برده های امروزی  اخراج  شدن توسط مالکان میباشد  ! .   برده های  امروزی  نگران  اقساط  خانه  و اتوموبیل  و  ویلا  ها یشا ن   ،  نگران ندید ن  کنسرت خوانندگان محبوبشان و   یا  ندیدن  سریالهای   تلویزیو ن هستند    .  

   خوب  حالا خواهید پرسید  که  " چه خوشبختی  از این بهتر ؟  !     همه  مرفه و به دنبال رفاه  بیشتر و همه ی امکانات هم برای ر سیدنشا ن به  این رفاه در دسترس "  هم اربابان شاد و هم بردگان .  ا ین  کجایش  اشکال دارد ؟           اما   این ظاهر ماجراست  و  اشکال اینجاست که   درست مانند  یکی  از داستانها ی  کارتون معروف پینو کیو   که  شخصی  بچه ها را به یک شهر با زی  بزرگ میبرد    تا  آنجا هر نوع با ز ی  که دلشان میخواه د  بکنند و هر چه میخواهند بخورند  اما پس از مدت ی بچه ها ی قریب خورده ، به  خرهیی  تبدیل شده و فروخته  میشدند ، در نوعی از برده داری مدرن نیز اربابان ،   همه ی امکانات را در  اختیا ر بردگان خود میگذارند ،  اما برای آنکه یا  آنها را بفروشند و  یا دهها برابر  بیش از آنچه به آنها میدهند ، خود برداشت کنند.  

 در این شهر با زی  جادویی  همه  ی این بردگان خوشبخت که  به  خیا ل  خود از پله ها ی  ترقی  بالا  رفته و با هر آرزویی که باز میکنند  ، دو آرزوی دیگر برنده میشوند ، بازندگانی بزرگ بیش نیستند ،  چرا که آنها  خوابشان را میفروشند تا اتاق خواب بخرند! !  و این ابلهانه ترین معامله ی ممکن برای یک انسان میباشد  .   برده های امروزی غرق در آرزوهای خود هستند ، آرزوی داشتن هزاران وسیله ی جدیدی که هر روز به بازار می آید واین بردگان  برای  به دست آوردن آنها ناچار  به هر کاری تن میدهند  و یا به گفته ی عامیانه به هر سازی میرقصند! و سرانجام هم مانند آن داستان کوتاه سیلوستر استاین که در مجموعه ی جنگ سخن   آورده بودم   در میان  انبوهآرزوهای باز نشده شان میمیرند تا عده ی کمتر   دیگری  پاکت    آرزوهای بزرگتر و بیشترشان  را  باز  کرده    و آرزوهای کوچک بیشتری برای بردگان جدیدشان   تولید کنند  و  این  دایره ی      خطرناک همچنان ادامه  میابد   تا زمانیکه احتمالا  یکی از  ا ین دو حالت  اتفاق  بیفتد : 

    یک -   تضاد طبقات ی در جهان بقدری شدید میشود  که انفجا ر اجتناب ناپذیر   حاصل از آن  ،  نه از تاک اثر  ی باقی گذارد و نه از تاک نشان 

  و  در حالت دوم نیز   اربابان کم کم با در اختیار گرفتن  فناوریهای جادویی حاصل از کار گروهی از بردگان خود یعنی برخی دانشمندان و متخصصان!    به چنان قدرت و امکانا تی  دست میابند   که  دیگر به  هیچ برده ا ی هم  نیاز نداشته  و  جهان بماند و معدو دی  اربابان با قدرتها و امکانات  خارق العاده    و  بی   نیاز  به اکثریت  آن بردگان خوشبخت  دیروز .   فراموش نکنیم   که سیاره ی زمین فقط  میتواند  به تعداد معدودی  جمعیت   ،  غذا و امکانات  زیستی  بدهد و با افزایش  جمعیت  و کاهش امکانات و مطابق یک قانون  بیولوژیکی رقابت و  مرگ موجودا ت ضعیف تر و  اضافه  شروع خواهد شد . و حوادث جهان ما به خوبی نشان میدهد که  فاصله  ی طبقا تی  برخی  جوامع با جوامعی  دیگر  به صورت تصاعدی در حال افزایش میباشد . جوامع مرفه با استفاده از قدرت ها ی اقتصا د ی  ، سیاسی ، نظامی و به مدد فناو ریها ی پیشرفته ی حاصل از کار گروه ی از همان بردگان  ! و با فاصله گرفتن از اصول اخلاقی و انسانی و حتی عقلانی،  ضمن جذب ومصرف سرمایه های انسا نی و  منابع طبیعی  ی جوامع ضعیف  و در  گیرکردن آن جوامع در  فقر و جهل و جنگهای    ابلهانه ی  شکستن تخم مرغ از سر باریک   یا پهن !  به تدریج   کنترل جهان را آن هم با جمعیتی متعادل  و مرفه از همقطاران خود  به دست خواهند گرفت.   البته تضاد طبقاتی درون خود این جوامع نیز  همواره    در جریان بوده و طبقات ضعیفتر  خود    را به تدریج حذف کرده و طبقه ی کم جمعیت اما با  و امکانات بیشتری  را ایجاد میکنند.  

 اینک    به نظر  میرسد  جهان کم کم    دارد  مستعد وقوع یکی از دو حالت  ذکر شده میشود  و البته نه الزاما ،  چرا که    همواره  میتواند  اتفاقاتی  رخ دهد که قابل  پیش  بینی نباشند . از جمله آگاهی اکثریت مردم جهان  به اینکه  زندگی ی بس کوتاه آنها در نقطه  ی  بینهایت ناچیزی  از جهان هستی،    تنها در پرتو دست یابی به  ویژگیها ی  خردمندانه و انسانی و در خوشبختی تمامی انسانها   میتواند تحقق و  معنی  پیدا کند ،  چرا که  به گفته ی  آن جمله ی  زیبا و با ارزش که متاسفانه گوینده اش را نمیشناسم  و در مجموعه ی جنگ سخن   و کویر    هم آوردم  ،    "  خوشبختی  مانند تلفن است و اگر همه نداشته باشند به هیچ  دردی نمیخورد "   

و در پایان  سخن،  خوشبختانه  روزنه های امیدواری به چنین حالتی یعنی رسیدن به جامعه ای انسانی   نیز اگرچه با سرعتی اندک اما در حال افزایش میباشد . زیرا در پرتو همین  فناوری  هایی که اکنون  بیشتر در  جهت حفاظت و رفاه  طبقه ی خاصی از مردم جهان  بکار  میروند  تا در جهت  حفاظت و رفاه  عموم انسانها و  نیز ساکنان دیگر این  سیاره  ،  آری در پرتو همین فناوریهای بویژهارتباطی امروزی  و نقش آنها در تبادل افکار ،  اطلاعا ت و تجارب بشری در زمینه های مختلف و در   بین مردم جهان  ،    خوشبختانه    هر روز  به تعداد انسانهایی  که  زنجیرها ی  گوناگون برد گی خود را  پاره میکنند   نیز افزوده   میشوند.  

مظفر شریعتی  مهر 402 

تذکر : در زمینه ی بردگی از طریق رسانه ها  قبلا در تلگرام به این دوست عزیز پاسخ داده شده بود    که در انتها  مجددا در این متن نیز آورده میشود.   همچنین نوشته ی  رونالدو که آغاز گر این مباحثات با دوستان عزیز شد

  .

 

 

 

 

در ارتباط با  نوشته  ی  اخیر   در مورد رونالدو و  تا ثیر رسانه ها و تبلیغا ت  در فرهنگ سا زی و ...  و  نیز پرسش دوست عزیز در انتشار قبلی   ، ممکن است برای برخی دوستان    این پرسش  پیش  آید که مگر میتوا ن خانه ، تلویزیو ن ، تلفن ،  یخچا ل و . . . . نخرید  چون رسانه ها آنها را تبلیغ میکنند ؟ ! و یا برای کسب اطلاعات  و  یا داشتن ارتباطات مورد  نیاز به آنها مراجعه  نکرد ؟    پاسخ قطعا منفی است .  یعنی نه تنها نمیتوان که باید ، هم  برخی کالاها را خرید  و هم کمک کرد تا همه بتوانند بخرند   .   بسیار ی از کالاها ی  دیگر هم به همین صورت   میباشند و قطعا در مسیر تولید و مصرف این کالا ها  ، چرخ ها ی علمی و اقتصا دی ی  جوامع  نیز به گردش در خواهند آمد .   استفاده از شبکه ها ی اجتما عی و رسانه ها ی بزرگ  نیز برا ی کسب اطلاعات قطعا  اجتناب ناپذیر است . اما  مشکلی که من از آن یاد  کردم    جنبه ی   خطرنا ک مصرف گرایی  بیما ر مانند و بی حد و مرز ی  است که  در کنار فرهنگ سازی ها ی خاص در رسانه ها  گسترش داده میشود  . وقتی ما شخصا و  یا  در کنار خانواده و دوستان به تماشا ی یک فیلم یا مجموعه ی تلویزیونی مینشینیم ، به صورت بسیار  هوشمندانه و حساب شده ای هدف   القای  افکار ، رفتار و کردار ، و  نیز کسب تمایل استفاده از  لوازم در معرض  دید   میشو یم .    بازیگر محبوبمان وارد خانه میشود ، لباس خاصی پو شیده ، آرایش خاصی کرده ،  در  یخچال  خا صی را باز کرده  و  نوشابه ای خارج کرده ،   بسته ی  چیپسی برداشته،  رو ی کاناپه ا ی  مینشیند ، تلویز یون  بزرگی  را روشن کرده و .....   تک  تک  این صحنه ها و رفتارهایی که کاملا   حساب شده در کنار هم قرار گرفته اند  در کنار داستانها و صحبت هایی  که با اهداف خا صی   نیز تهیه شده اند ،   همه و همه   بیننده را به کانالهای فکری و رفتاری و سلیقه ای خاص  هدایت  میکند  که هدف اصلی تهیه کنندگان و مالکان رسانه هاست  و فراموش هم نکنیم که صنایع   سینما یی و رسانه ای   ی  بزرگ  و پر  مخاطب    با امکانات عظیم  فنی و مالی صاحبان قدرتهای اقتصا دی و سیاسی اداره  میشوند  و نه توسط امکانات محدود چند  نیکوکار .   بنابراین وقتی ما جلوی این پرده های جادویی  مینشینیم ، کم کم  سایقه ها و  افکار و عقاید و در  یک کلام فرهنگمان  در همه ی  زمینه ها مطابق سلیقه  ی ا ین رسانه ها تغییر  میکند   ، گاه در یک جهت درست و منطقی و مطابق با نیا ز زمانه ای که در آن هستیم ،   و گاه   نیز در خلاف این جهات و مطابق  نیاز آنها که به همکاری و همیا ری  ما لی و فرهنگی ما در حفظ قدرتشان نیا ز دارند  .  و  انتخابی  که ما در ا ین  میان  میکنیم  سرنوشت ما  و جامعه مان را رقم خواهد زد .     از طرف  دیگر بسیاری از  این  رسانه ها  با فیلم ها و سریالها و اخبار نادرست،  دنیاهای ی   غیر واقعی ا ز آنچه پیرامو ن ما قرار دارد   در ذهن ما  ایجا د  میکنند  .  مخاطبانی که  به جا ی علم ، شبه علم را  از  فیلمهای علمی تخیلی ویا مستند نما  می اموزند  و تجربه شان از حوادث زندگی را  از سریالها ی تلویزیونی بلند مدت  ! جز در دنیایی  غیر واقعی و  متوهم بسر نخواهند  برد  که سودش تنها نصیب سیاست گذاران  آن رسانه ها خواهد شد .     و شور بختانه با توجه به آنچه در سطح جهان مشاهده میشود ، گروه  زیا دی از  ما به  افرا دی  متوهم در چنین دنیاهایی   و با بیماری خطرناک  مصرف  تبدیل شده ا یم ، ابتدا به حق مسلم خود بر ای یک خانه ی ساده،  یخچال ، ،تلویزیون و  گوشی  ساده و . . .   قناعت  میکنیم اما کم کم  به دلیل تاثیر گرفتن از همین رسانه ها و  فیلم ها و سریالها یش ،  رتبه ی اجتماعی مان ،  به بها  و به  مدل و برند  این لوازم    و لوازم  جانبی و  تکمیلی آنها نیز متصل  میشو د  و برای بدست آوردنشان ناچار بخشهایی از وجودمان را خوا هیم فروخت و کم کم علاقه به حفظ و نگهداری آنچه داریم و آنچه  میخواهیم  که در این دنیا ی متوهم خود  داشته باشیم و انتهایی  نیز برا ی آن وجود ندارد ، ما را به افرا دی محافظه کار  تبدیل  میکند که حاضر به مواجهه  شدن با  هیچ خطری که داشته هایما ن را تهدید کند  نبوده و برعکس به هر عملی بر ای حفظ و افزا یش آنها نیز دست میز نیم  .   

 بنابر ای ن داشتن  حداقل وسایل و امکانات ضرو ری برای  زندگی  در  شرای ط کنون ی جهان  بویژ ه امکانات ارتبا طی ، حقی مسلم و بر ای همه  است  ، اما دچار شدن به سرطان مصرف و تبدیل شدن به بردگان ذهنی و سلیقه ا ی  رسانه ها پدیده  ای  مرگبار خواهد بود.  

 

رونالدو   آیینه ای برای  عبرت!   

من شخصا نه از فوتبال چیزی سرم  میشود و نه تقریبا  از هیچ با زی  دیگر ی .     با زی  با توپ  برا ی من پس از دوران کودکی   تمام شد . اما تقر یبا اکثر دور و بر ی ها و دوستان و آشنایان من  از علاقمندان  آن  هستند   و  در روزهایی که با زیهای مهمی  از تلویزیون پخش میشو د  همه ی  این دوستان خانه نشین میشوند  اما من از این فرصت طلایی خلوت شدن شهر استفاده میکنم و اگر رفت و آمدی در شهر  داشته باشم در آن ساعات انجام میدهم  .    اما   وقتی اکثریت  جامعه تحت تا ثیر تبلیغا ت  تقریبا تمامی رسانهای جهان ، خط و سوی فکری و فرهنگ ی مشخصی  پیدا  میکنند  ،  به  هیچ ر وی جا ی تعجب ندارد  که موج موج افراد محروم و ضعیف نگاه داشته شده ا ی که  متاسفانه زنجیرها ی اسارت فکری  ، فرهنگی  و اقتصا دی خود را   نیز  میپرستند !  برای تماشا ی با زیکن ، هنرپیشه  یا خواننده ا ی که برای با زی با توپ ، بدن و یا صدایش ،  میلیارد ها  پول می گیرد  چنین از سر و کول یک دیگر بالا بروند !،  پیرزنی که شاید به دارو ی روزانه اش   محتاج باشد می آید تا شاید  فقط  ببیند که ا ین قهرمان کیست   و ثروتمند ی  نیز از چند شب قبل اتاق شبی چند صد  میلیون تومانی را در هتل اقامت  او اجاره  میکند تا   شاید فرزندش بتواند  لحظه ای بازیکن محبوب خود را   که سه طبقه از همین هتل را در اجاره دارد ببیند  . فرزندی که  بزرگترین آرزویش  نیز تبدیل شدن به با زیکنی مشابه  است  .  اما نه آن  پیرزن  چیز ی از  نام متخصص ی که داروی بیما ر ی اش را ساخته میداند  و نه آن کودک و پدرش  چیزی از  کسانی  میدانند که  بر ای نجات زندگی  جسمی و ذهنی انسانها یی از جمله خود آنها  و حتی تمامی حیا ت این سیار ه ،  از جان خود  نیز گذشته اند .   اما  رونالدو   ثروتمند است ، با یکی از چند هوا پیمای شخصی اش آمده است  ، برای عکس گرفتن با هر  چیز ی از لباس و کفش و لیوا ن آب خور ی و  یا عبور از هر کوی خیابانی  ، پولها ی هنگفتی  میگیرد  تا بتواند هم چیزها ی گران تری بر ای خودش بخرد و هم  عده ی بیشتری را به  خرید کالاه ای مشخصی تشویق کند  که  رسانه های جهان تبلیغ میکنند    .   رسانه هایی که قادر هستند هر سلیقه ی مصرف و هر طرز فکر و فرهنگی را به مخاطبان خود القا کنند . مخاطبا نی که خود پیچ  تلویز یونهایشان را روشن  کرده و  زنجیرها ی اسارت فکری و فرهنگ ی   القا  شده  تحت تاثی ر انواع جلوها ی ویژ ه و ترفندهای تصویری   و در قالب  فیلم و سریال  و مسابفه  و سرگرمی ،  را  بر گردن خود  انداخته و به داشتن آنها مباهات نیز میکنند !   در مورد قدرت رسانه ها قبلا هم در نوشته ها و  ویدیو هایی اشارا تی کرده ام .   دوران جوا نی من   همزمان بود با اوج تبلیغ سیگا ر  !  تقر یبا  هیچ فیلمی  را نمی دید ی  که هنرپیشه هایش  ژست خاصی برا ی  سیگار کشید نهایی که در طول فیلم نیز ادامه داشت نداشته باشند .  تاثیر ا ین تبلیغا ت به حدی بود که آرزو ی ما بچه ها  در مدارس آن دوران  ا ین بود که وقتی  بزرگ شویم  مانند فلان هنرپیشه  سیگار بکشیم  !!   آری  رسانه ها  چنین قدرتی دارند !! آنها سلایق غذایی ، پوشا کی و حتی  جنسی  و  عقیدتی ما  را تعیین میکنند !! مطالعات روان شناختی بسیار ی نشان داده است که انسانها بدون هیچ دلیلی  رفتار یک دیگر را تقلید میکنند  و پس از مد تی آن رفتار بدون  هیچ دلیلی  رفتار ، سلیقه ، فکر ،فرهنگ  و یا عقیده ی پا یه ی مردم  یک اجتماع میشو د !  امری که در دوران گذشته قرن ها  طول میکشید ، اما  در زمان ما رسانه ها  در تنها چند سال میتوانند  سلیقه ، فکر ، فرهنگ و رفتار ما را  آنگونه که میخواهند شکل داده و تغییر دهند و فعلا  هم  که مردم جهان دست کم در چیزی که نوعی تحول مثبت هم  میتواند تلقی شود ،  از تماشا ی جنگ و کشتار  گلا دیاتور ها  و بردگان  در کلوزیو م ها ی چند  ده هزار نفر ی  ،   به تماشای   توپ باز ی ها و  یا  انواع شوها ی  مهیج   با پیشرفته ترین فناوریهای صوت ی و تصوی رو ی آورده اند    که   به مدد فناوریهای روز  با امکان حرکت آرام و  تماشا از زوایا ی مختلف ، و   بر پرده ی بزرگ تلویزیون ها ی 4k و یا گو شی ها ی همراه  ما   نیز قابل مشاهده   شده است .   تا ما یا د بگیر یم که به چه چیزهایی  برا ی خرید  نیا ز داریم ، چگونه باید لباس بپوشیم ، یا موی سرمان  را با هزینه ای بیشتر از  حق ملاقات یک  پزشک  متخصص آر ایش کنیم !  چگونه  باید شا دی کنیم یا  چرا  غمگین شویم ،و!  . . . !  و اگر به نان شب و داروی روزمان هم  نیازمند یم ، اما برا ی  دید ن  یک با زیکن ثروتمند که  خوب با توپ با زی  میکند  از سر و کول هم بالا برو یم  !!!! !

 

باز گشت به صفحه اصلي

  www.shariaty.com

E.mail : shariaty.com@gmail.com

Youtube

Telegram

X (twitter )  

Facebook

Instagram