www.shariaty.com                مظفر شریعتی                     www.mozaffarshariaty.com

 

 

 

گزيده اي از كتاب  جامعه شناسي خودماني   نوشته حسن نراقي چاپ نهم 1383  نشر  اختران

 

                       ز ايران و از ترك  و  از  تازيان                    نژادي   پديد   آيد   اندر  ميان

                       نه دهقان ،نه ترك ، نه  تازي بود                  سخن ها  به  كردار   بازي  بود

                      همه   گنج  ها  زير  دامان    نهند                  بكوشند و كوشش به دشمن  دهند

                      به   گيتي   كسي   را   نماند   وفا                   روان و  زبان ها  شود  پر  جفا

                      بريزند    خون   از   پي   خواسته                  شود   روزگار     بد     آراسته

                      زيان  كسان  از  پي   سود  خويش                   بجويند  و  دين  اندر آرند  پيش

 

                                                                                                   فردوسي

 

تولستوي ميگويد  بايد گفتني هايي را گفت كه احتمالا  بسياري ميدانند  ولي جرات ابراز آن را حتي براي خودشان  ندارند .

بنابراين ابراز شرمساري و بي نظريم را در باره كلمه جرات بپذيريد باقي خواهد ماند  حرف هايي كه هم من ميدانم و هم به احتمال زياد شما . و قصد نهايي اين كتاب نيز مروري است بر همين حرفها. در باره خودمان، در باره جامعه ايراني و به عبارتي درد دلي است خودماني .

.

.

از نظر برخي بزرگواران همه عقب افتادگي ما معلول دو علت ميباشد .اول رويدادهاي تاريخي گذشته و دوم دست شوم خارجي  . . .  يعني من و ما و اين ملت بزرگ در هيچ جا كوتاهي نكرده ايم و تقصيري هم نداشته ايم . .  . . .  در ارزيابي عقب افتادگي كشورمان اين را فراموش نكنيم كه الزاما عقب افتادگي خود كشور به تنهايي مطرح نيست . پيش رفتن ديگران هم به راحتي ميتواند براي ما كه سرعتمان قابل توجه نيست عقب افتادكي همراه بياورد .نگاهي به دور و بر خودمان بكنييد . همين شيخ نشين ها وضعشان در سي سال قبل و حالا ..... دنبال دليل ميگرديد ؟ دليلش در خودمان است نه در همسايه و نه در ابر قدرت هاو نه حتي در حكومت و دولت هاي معاصر . توجه كنيد كه من منكر تاثير مستقيم و غير مستقيم اين عوامل نيستم اينها همه اثر دارد اما مقطعي و اگر ما اينطور كه هستيم نبوديم اين عوامل هم اينطور بر ما اثر نميكردند . اگر بگويي حكومت را برايمان آوردند و بتواني آن را ثابت كني تازه اول بدبختي و مسئوليت تو ميشود كه چرا گذاشتي ؟و حالا چرا مقاومت نميكني ؟ چرا تسليم شده اي ؟   . . .  .  مهندس بازرگان در  دهه 1330  كتابي داشت البته  بي نام مولف كه در صفحه 278 از آن نوشته بود :نبايد فراموش كرد كه روح ايراني چندان خالص ، الهي و استوار بر تقوي و حق پرستي نبوده است ......وقتي بنا باشد ملتي بطور جدي با دشمن مبارزه نكند ، تا آخرين نفس  نجنگد و بعد از مغلوب شدن سرسختي و مخالفت نكند ، بلكه تسليم اسكندر شود و آداب يوناني را بپذيرد، اعراب كه مي آيند در زبان عربي كاسه داغ تر از آش شود و برايش صرف و نحو بنويسد و يا كمر خدمت به خلفاي عباسي ببندد و دستگاهشان را جلال و جبروت بدهد . در مدح سلاطين ترك آبدارترين قصايد را بگويد. غلام حلقه به گوش چنگيز و تيمور شود و هر وقت به رنگيدر آيد و به هر كس و ناكس تعظيم و خدمت كند . دليل ندارد نقش و نام چنين ملتي از صفحه روزگار حذف شود . سرسخت هاي يك دنده و اصولي هستند كه در برابر مخالف و متجاوز مي ايستند و به جنگش ميروند يا پيروز ميشوند يا اگر شكست بخورند چون با حريف سازش نميكنند حريف آنها را نابود ميكند  .

نويسنده سپس اشاره ميكند كه صريح ترين كتابي كه در زمينه انتقاد از خودمان   خوانده است كتاب   "نجات " دكتر علي محمد ايزدي است  و به نوشته اي از آن چنين اشاره ميكند :

بدون شك من هم خوب بلد هستم خود و ساير هموطنانم را باهوش ترين و پركارترين و مهربان ترين و اصيل ترين و ... روي زمين معرفي كنم .. خوب بلد هستم بگويم ايرانيان شجاعت شير ، سخاوت حاتم و ... دارند...ولي ترجيح ميدهم كه واقعيت را هرچند تلخ بيان كنم تا مصلحين به گفتار آيند و دست اندكاران به حركت .  سپس نويسنده كتاب (دكتر ايزدي ) نقل قول هايي از برخي خارجيان در مورد ايرانيان را نقل ميكند .

از جمله :

شاردن سياح فرانسوي ميگويد – ايرانيان بيش از هر چيز دلشان ميخواهد زندگي كنند و خوش باشند . بسيار مخفي كارند و متقلب و بزرگترين متملقين عالم هستند .  به شدت  دروغگو هستند و ...

سرپرسي سايكس در كتاب هشت سال در ايران  تباهي اخلاقي و بي صفتي ايراني بدبختانه ضرب المثل است ... از تمام صفاتي كه سيرت ايراني را تشكيل ميدهند بعد از خود خواهي بي حد، حرص پايدار در كسب مال و جمع ثروت از راه حلال و غير حلال است .

ژان لا رتگي روزنامه نويس فرانسوي در كتاب ويزا براي ايرانيان 1962 پاريس مينويسد  - ايرانيان كهنه كار و نكته سنج هستند ، ذوق توطئه دارند ، براي پذيرايي هاي رسمي ساخته شده اند . ايراني مدام عاشق آشوب و اغتشاش و درهم و برهمي است و خوشي او در اين است كه دادو و فرياد راه مي اندازد، يك نفر را ، هر كه ميخواهد باشد ، توانا و نيرومند و رستم دستانش بخواند  اما در عين حال در دل نشنامش بدهد  و آهسته و يا قاه قاه بخندد و خلاصه صحنه كمدي خنده داري را بازي كند كه مظهر زندگي ايرانيان است . ما فرنگي ها وقتي در حق كسي ميگوييم سخت  و استوار مقصودمان تحسين اوست  در صورتيكه در ايران چنين آدمي را احمق و نادان ميخوانند و وقتي ميخواهند از كسي تعريف كنند ميگويند خيلي نرم است .

.

.

.

 

 

با همه قيافه كه بخود ميگيرد هيچ كار دنيا را به جد نميگيرد مگر در سه مورد  يكي شكم، يكي كيسه و يكي تنبان . وقتي پاي اين سه چيز به ميان آيد يوسف را به كلافي و خدا را به خرمايي ميفروشد ...براي حل معضلات امور و مشكلات دنيا تنها به سه طريقه معتقدند كه عبارتند از  سرهم بندي، ماست مالي و روش مرضيه ( ساخت و پاخت ). اين هر سه از مبتكرات فكر بديع و از كشفيات قريحه سرشار خودشان است و در اين ميدان الحق كه گوي سبقت را از جهان و جهانيان ربوده اند.

.

.

 

كمتر كسي از اهالي ايران است كه ميرغضبي نداند يا ستم و تعدي نتواند و ظلم و بي انصافي نپرورد . تمام سكنه آن از طبقه حكما و حكام و وزرا گرفته تا حمال و و بقال همه ستمگر و بي مروت ، همه خونخوار و بي مرحمت و همه فرياد دارند كه چرا ما ميرغضب باشي نيستيم .

.

.

 

از اين دردناك تر نميشود كه تجربه اي ا به قيمت گزاف به دست مي آوريم ولي آن را نگه نميداريم ، يك يا دو نسل بعد   همه آن يادمان ميرود و دوباره روز از نو  و روزي از نو

 

در روزنامه شفق مورخ 6 شهريور 1311 شمسي آمده است :

 - ايرانيان - پاي بند هيچيك از مكلفات اخلاقي نيستند .. جز پر كردن و اطفاي شهوات مشئوم از زندگي چيزي نميفهمند . دروغ ميگويند، فريب ميدهند ، مانند خاكشير به هر مزاجي ميسازند و در مقابل هر باري تسليم ميشوندو اين كار را زير و زرنگي ميدانند . از خود    راي و اختيار زيادي ندارند . امروز از يك چيز تعريف ميكنند و فردا با لحن زننده اي  همان چيز راتكذيب ميكنند .مبالغه و خوش آمد گويي را به جايي ميرسانند كه مقام فرشتگان را به يك نفر ميدهند  و لحظه اي بعد همان شخص را مجسمه وقاحت و جانشين ابليس ميخوانند .

.

.

در ادامه نويسنده كتاب نظرات خود را چنين دسته بندي كرده است :

 

با تاريخ بيگانه ايم :

 

يكي از دردهاي مملكت ما اين است كه حتي تحصيل كرده هاي ما با تاريخ ميانه خوبي ندارند ..... ملتي كه تاريخ گذشته اش را نميداند   همه چيز را خودش بايد دوباره تجربه كند .

 

حقيقت گريزي و پنهان كاري :

 

در مجموع ما ايراني ها علاقه چنداني به روبرو شدن با حقايقي  كه به هر دليل مطابق ميلمان نباشد نداريم .  از بيماري صعب العلاجي كه خداي ناكرده گريبان خود و يا عزيزي را گرفته باشد تا معضلات و مشكلات اجتماعي ترجيح ميدهيمدر بهترين حالت با سكوت به آساني از كنار ان رد شويم .و به اين منظور در حاد ترين شرايط با  انشا ء الله   و يا  به اميد خدا    و در اوج نا علاجي با  هر چي خداوند مقرر كرده باشد     صورت مسئله را پاك ميكنيم. غافل از آنكه به استناد ده ها توصيه مسلم انجام اين امور را خداوند بر عهده ما گذاشته است و قرار نيست اگر كوشش نكنيم خود بخود حل شوند .   داستان آن درويشي كه سگ كاسه اش را ليسيده بود را ميدانيد .  درويش ميدانست كه سگ كاسه اش را ليسيده و نه گربه  اما ميگفت  انشاء الله گربه است . ما هم اغلب مسائلمان را خوب ميدانيم  ولي حتي خودمان را هم گول ميزنيم.

 

ظاهر سازي :

مخاطب من شما نيستيد بلكه نفر كناري شماست !   ما ايراني ها اكثريت قريب به اتفاقمان اهل تظاهر هستيم. تظاهر به درستي، تظاهر به ادب ، نزاكت ، مكنت ، ثروت ، قدرت  و ده ها صفت ديگر كه دوست داريم .... اتاق مهماني را به ياد مي آوريد ! بهترين مكان خانه با بهترين امكانات براي سالي يكي دو بار استفاده !

 

رياكاري و فرصت طلبي :

 و در  اين بازي ايراني عجب صبري دارد ... در تهاجم دشمن اول كمي مقاومت ميكند ، اگر حريف نشد تسليم ميشود، بعد همرنگ ميشود ، وقتي جلب اعتماد كرد به آرامي آنچنان استحاله اي در دشمن ايجاد ميكند كه چنان پدري از صاحب بچه در مي آورد و تغيير فرم و رفتاري به دشمن ميدهد كه هيچ چيزش  شبيه اولش نيست   ولي خودش هم چيزهايي بسيار با ارزش را از دست داده است .

ايرانيان و توهم دائمي توطئه :

از توطئه و توطئه گر كم ضربه نخورده ايم  ولي ما ايراني ها به دلايل زيادي از جمله ترس ، احتياط و ... علاقه منديم دشمن بزرگي براي خود فرض كنيم و همه چيز را به گردن او بيندازيم .

 

و همچنين خصايص زير  كه بهتر است كتاب را بگيريد و بخوانيد .

:مسئوليت ناپذيري

قانون گريزي  و ميل به تجاوز

توقع و نارضايي دائمي

حسادت و حسد ورزي

عدم صداقت :

همه چيز داني :

قهرمان پروري و استبداد زدگي :

خود محوري و برتري جويي :

بي برنامگي :

احساساتي بودن و شعار زدگي :

 

 

همچنين مطالعه كنيد    خلقيات ما ايرانيان  نوشته  محمد علي جمالزاده  1344

 

نظر یک مهندس ژاپنی در مورد ایرانیان

باز گشت به صفحه اصلي