www.shariaty.com

 

پایگاه علمی ، ادبی و فرهنگی مظفر شریعتی

http://www.mozaffarshariaty.com/default_files/image004.jpg

T

 

علم و نابخردي

 

نوشته   ديزي رَدنر  و مايكل  ردنر      ترجمه آزيتا قدثي راثي   انتشارات انجمن فيزيك ايران

 

اگر دلايلي كه شما را راضي مي كند ، ديگران را راضي نكند ، آنچه كه شما داريد علم نيست  بلكه  عقيده شخصي خود شماست .

شبه دانشمند اثبات نظريه اش را به عهده ديگران ميگذارد و ميخواهد ديگران نشان دهند كه نظريه اش غير ممكن است .

 

شبه علم در رسانه هاي ايران

 

به دلیل نایاب بودن کتاب  این کتاب را به صورت pdf    میتوانید  در اینجا دریافت کنید .       Download

با امید تجدید چاپ این کتاب با ارزش

 

 

 

 

 

اين كتاب مناسب حال كساني است كه دست كم يك  بار مجذوب سفسطه هاي شده باشند  كه گاهي حاشيه علم ناميده ميشوند . براي كساني كه از خود پرسيده اند آيا ممكن نيست عاقبت حقيقتي در پديدهاي روان دريابي ، بشقابهاي پرنده ، فضا نوردان ِ باستان ،زيست آهنگ و نظاير آنها نهفته باشد .

 

 

به درد آنها ميخورد كه از نحوه برخورد دانشمندان به اصطلاح رسمي با فرضيات حاشيه اي به شگفت مي آيند . چرا به اين سرعت آنها را رد ميكنند ؟ پس كجاست آن آزاد انديشي و بي غرضي كه همه آموخته ايم  از اهل علم بايد انتظار داشت .

 

موضوع كتاب ما شبه علم است  و اينكه با علم راستين چه فرقي دارد . لازم نيست كه در علم صاحب نظر باشيد تا تشخيص دهيد كه چه مطلبي شبه علم است . تنها  كافي است  از آنچه علم است   و از آن مهمتر – از آنچه علم نيست  يك تصور كلي داشته باشيد .

 

Description: elm.jpg

 

مولفان نظريه هاي عجيب و غريب  غالبا خود را با بزرگان علم و دانش نظير گاليله و پاستور  مقايسه ميكنند  آنها داستان را چنين مي پردازند  كه آن بزرگان علم نيز زماني مورد تمسخر جامعه علمي زمان خود بودند . اما اكنون آنها را بديهي ميدانيم . عقايد كفرآميز ديروز  ، معتقدات رايج امروز شده اند .

 

 اما دارندگان نظريه اي عجيب و غريب دو چيز را پيش  خود فرض كرده ند . اول اينكه رفتار جامعه علمي با گاليله يا پاستور را غير منصفانه تصور ميكنند . و دوم اينكه خيال ميكنند گاليله و پاستور در زمان خودشان جزو سودا زده ها به حساب مي آمدند (سودا زده ها  در اين كتاب مقصود همان دارندگان نظريه هاي عجيب و غريب شبه علمي  ميباشند )

اما بايد بدانيم كه رفتارخصمانه كليسا با گاليله و يا روزنامه با پاستور  ارتباطي به جامعه علمي آن زمان ندارد . يعني بايد مخالفت مذهبي يا مردمي  را با مخالفت  مجامع علمي   متمايز كرد . در دفاع از آنهايي كه حاضر نشدند در تلسكوپ گاليله نگاه هم بكنند چيزي نميتوان گفت . اما تلسكوپ بر اساس نظريات اپتيك كار  ميكند كه در حالي كه امروزه  براي ما مسلم و واضح است در آن زمان  نظريه اپتيكي جا افتاده اي وجود نداشت . گاليله شنيده بود كه يك عدسي تراش هلندي با تركيب عدسي ها چنين وسيله اي ساخته است و او با سعي و خطا تلسكوپ خود را ساخت . . در مورد صحت كار تلسكوپ كاليله  اشيائ دوري را روي زمين نگاه ميكرد و سپس به نزديك آن اجسام ميرفتند و درستي مشاهدات از تلسكوپ را تاييد ميكردند . گاليله ميگفت پس تلسكوپ در مورد اشياء موجود در آسمان هم درست كار ميكند . اما اشكال در اين بود كه تلسكوپ گاليله ناقص بود و تصاوير آن اعوجاج و تغيير رنگهاي زيادي داشت . مثلا كوههاي  سطح ماه را  نشان ميداد اما حاشيه ماه در آن صاف ديده ميشد .و گاليله نميتوانست اين موارد را توضيح دهد . و چون نميتوانستند بروند و ماه را از نزديك ببينند نميشد  گفت چه چيز را تلسكوپ درست نشان ميدهد و چه چيز را غلط . دانشمندان زمان  از گاليله ميپرسيدند چرا بايد كوهها را در ماه پذيرفت اما صاف بودن حاشيه اش را نپذيرفت و گاليله  پاسخي براي اين سوال ها نداشت .   بنابراين مخالفت دانشمندان عصر او آنطور كه برخي ها ميخواهند بگويند احمقانه و غير منطقي نبود .     . . . از طرفي گاليله و پاستور در زمان خودشان  دانشمندان صاحب نامي بودند و اگرچه مخالفان زيادي داشتند اما  كسي آنها را سودازده نميدانست .

زماني كه گاليله هيئت كپرنيكي نجوم را پذيرفت با مخالفت قابل توجهي از فرهيختگان زمان خود روبرو شد . در آن هنگام تفكر ارسطويي بر دنيا حاكم بود.ارسطو فيلسوف يوناني چنين نظر داشت كه زمين مركز جهان است و همه اجرام سماوي  ، خورشيد ، ماه و ستارگان  دور آن ميچرخند .   اجرام زميني را ميتوان بوجود آورد يا از بين برد . اين اجرام در معرض تغيير و تلاشي قرار دارند . بي نظم اند و شكل ناكاملي دارند . اما اجرام آسماني كراتي هستند ايجاد نشدني . از بين نرفتني، فساد ناپذير، تغيير نيافتني ، كامل و خدشه ناپذير . بر آنها اصولي حاكم است كه با اصول حاكم بر حركات زميني فرق دارد .

گاليله در مخالفت با ارسطوئيان  گفت كه اجرام آسماني  از همان جنس اجرام زميني  هستند و همان قوانين هم بر آنها حاكم است . او  گاليله تلسكوپي ساخت كه ميشد با آن كوههاي ماه ، لكه هاي خورشيد ، چهار قمر مشتري ، حلال هاي زهره  را مشاهده كرد .كوههاي ماه شواهدي بودند عليه تغيير ناپذيري و كمال  آسمانها . قمرهاي مشتري نيز كه نشان از چرخش يك جرم آسماني دور جسم ديگ بودندكه خود نيز دور چيز ديگري ميگشتند .  حلال هاي زهره مدك محكمي به وجود  مركزيت خورشيد بودند .  البته برخي از همكاران دانشگاهي هرگز  گاليله قبول نكردند كه در تلسكوپ او  نگاه بكنند !  اما بقيه نگاه كردند اما گفتند اينها خطاي چشمي ناشي از تلسكوپ است . و سرانجام گاليله را به دادگاه تفتيش عقايد رم احظار كردند و به او فشار آوردند تا  طرز تفكر كپرنيكي  را رد كند و كنار بگذارد . براي  اطلاعات  بيشتر در مورد گاليله  اينجا را كليك كنيد .

 

 

صفحه  39

وقتي كه فرضيه اي براي برسي جدي ارائه ميشود  براي آنكه تصميم بگيريم كه آيا ارزش پيگيري دارد يا نه . بايد آن را ارزيابي كنيم .همه ما در  زندگي روزمره چنين قضاوتهايي ميكنيم . ما وقت نداريم هر فكري را كه مطرح ميشود تعقيب كنيم . و منطقي تر است كه وقت خو را صرف پيشنهادهايي بكنيم كه مبناي محكمي داشته باشند .نه اينكه وقتمان را بر سر پيشنهادهاي سست تلف كنيم .     به منظور ارزيابي ادعاهاي شبه علمي نيازي نيست كه كه تعليمات وسيع علمي داشته باشيم . تنها چيزي كه لازم  است اين است كه يك تصور كلي از معناي علم داشته باشيم . كساني كه ما آنها را سودازده ميخوانيم  حتي حداقل استدلال علمي را در كارهايي كه نقد ميكنيم رعايت نميكنند .

 

صفحه 40

 

علائم شبه علم

كار يك سودا زده با كار يك دانشمند  تفاوتهاي بنيادي دارد . ممكن است وجوه مشتركي هم داشته باشند اما ويژه گي هايي هست كه تنها در كار سودازده ها ملاخظه ميشود  و هر گز در كار علمي رسمي وجود ندارد . در اين فصل فهرستي از علائم شبه علم را ميبينيم اما بايد عبارت   شرط لازم و كافي را به ياد داشت . ..........

يكي از علائم سودازده ها نداشتن مدرك تحصيلي است . ماهيت پيچيده علوم امروزي سبب ميشود كه كمتر دانشمند دست اند كاري فاقد تحصيلات رسمي است . اما سودا زده ها اغلب  خود آموخته اند و يا در بهترين شرايط در رشته هاي تحصيلي نامربوط  به ادعاي خود تحصيل كرده اند .  با اين حال نداشتن مدرك تحصيلي به اين معني نيست  كه فرد سودا زده باشد . برخي از دانشمندان بزرگ نيز فاقد مدرك تحصيلي در رشته خود  بوده اند   چارلز داروين و مايكل فارادي بهترين مثالها هستند .

از ويژه گي هاي ديگر سودا زده ها انزواي آنها از جامعه علمي است . يعني آنها نه تنها مدرك ندارند كه هيچ تماس مستقيمي هم با جامعه علمي ندارند ....  اما باز هم هر كس تنها كار كرد  سودا زده نيست .  مندل كار بزرگ خود در زمينه وراثت را در انزوا انجام داد .                 آنچه در تعيين سودازده بودن يك شخص اهميت  ويژه اي دارد اين  نيست كه آيا دانشمندان به او گوش ميدهند يا نه ، بلكه اين است كه  آيا  او به  دانشمندان گوش ميدهد ؟

دانشمند يعني كسي كه از روش علمي استفاده ميكند  يعني جمع آوري اطلاعات ، تنظيم كردن فرضيه اي بر مبناي آنها ،  آزمايش كردن آن فرضيه . و البته  با پيچيدگي هاي ديگر ...

 

بنابراين علائمي كه ما ذكر ميكنيم منظور اين است كه هر كسي كه اين شرايط را داشت نميتواند ادعا كند كه گاليله يا انشتين است ...

 

 سودا زده ها اغلب تصور ميكنند كه نظرات آنها تازه و بديع ميباشند  حال آنكه  بسياري از آنهادر حقيقت بازگشت به يك شيوه از مد افتاده نگرش به جهان اند كه قبلا تجربه شده است . وقتي كه سودازده ها با پيچيدگي علوم امروز روبرو ميشوند به دنبال توضيحاتي ميگردند كه فهمشان ساده تر باشد  و اغلب آنها را  در ميان چيزهايي مي يابند كه علم قبلا كنار گذاشته است . مثال ساده آن اين است كه  اگر زمين گرد است پس چرا آنهايي كه آن طرف هستند نمي افتند ؟  دانشمندان به اين سخن ها گوش نميدهند . و وقت خود را براي جواب دادن به آنها تلف نميكنند .

 

صفحه 96  

دفاعيه اصلي طرفداران شبه علم اين چهار كلمه است   : هر چيزي ممكن است!

صفحه 104

يك دستور اصلي براي مباحثه علمي اين است كه استدلالها و شواهد ي  كه بر له يك نظريه ارائه ميشود بايد مطابق معيار هاي جامعه علمي مورد ارزيابي قرار گيرند .  بسياري از مردم فكر ميكنند كه دلايل اموري شخصي هستند . و ميگويند من آنقدر مدرك دارم كه  خودم را قانع كنم !    اگر دلايلي كه شما را راضي مي كند ، ديگران را راضي نكند ، آنچه كه شما داريد علم نيست  بلكه  عقيده شخصي خود شماست .

 

صفحه 107

شبه دانشمندان ميگويند چهار چوب علمي حالا را ميتوان ناديده گرفت  زيرا روزي ممكن است عوض شود !   . . . اما  آنها نميدانند كه آنچه جزو علوم امروز وارد شده بدون دلايل قانع كننده وارد نشده است و بدون دلايل خوب هم از آن خارج نميشود .    شبه دانشمندان در واقع با ارجاع به وضع آينده اما نامعلوم علم  در واقع از رقابت فرار ميكنند .

 و از همه جالبتر  اينجاست كه شبه دانشمند اثبات نظريه اش را به عهده ديگران ميگذارد و ميخواهد ديگران نشان دهند كه نظريه اش غير ممكن است .

= = = = = = = = = ==

ملا نصر الدين روزي ميخي را در نقطه اي ميكوبد و ميگويد  اينجا مركز زمين است . مردم قبول نميكنند . ملا نصر الدين ميگويد  " قبول نداريد  برويد اندازه بگيريد !"

   خواندن اين كتاب مفيد را به علاقمندان  علوم توصيه ميكنم .

 

 

 

 

 

 

باز گشت به صفحه اصلي