جناب شریعتی سلام. وقت بخیر.

در کانال شما مطالبی دیدم در گفتگوی شما و دیگر اعضا پیرامون نقد فردوسی، تعصبات ملی و.....

با پاسخ های شما درباره ی اینکه نباید به تعصبات بیهوده چنگ زد بسیار موافقم. اما مطلب را از زاویه ی دیگر هم می توان دید. مثلا می توان تاکید بر اسطوره های ملی را الزاما به معنای تعصب ورزیدن خشک و ایدئولوژیک نگاه نکرد، بلکه می توان آن را از دیدگاه تکاملی به منزله ی نوعی تلاش جمعی برای بقای یک ملت نگاه کرد.  . . . . . . . 

در چنین وضعیتی نمی توان به نمادهای وحدت بخش یک‌ ملت خدشه کرد. هر ملتی به خوبی می داند فرق « نماد» و « امر واقع» چیست، چون اگر نمی دانست، در زندگی روزمره ی خود اینها را به هم می آمیخت و سنگ روی سنگ بند نمی شد. متعصب ترین ایرانیان هم به خوبی می دانند که نمی توان به اسم رستم و زال و......در بازار نان خرید چون اینها امور واقع نیستند، بلکه فقط نمادهای وحدت بخش هستند که کارکردشان اتحاد یک ملت هست و می دانیم که این فقط مختص ملت ایران نیست. در همه ی ملل و جوامع دیگر هم نمادهای وحدت بخش در فرهنگ آن ملل حضور دارند. پس اینکه ملتی به نمادهای وحدت بخش بچسبد، دلیل خوبی برای خرافاتی و متعصب پنداشتن ان ملت نیست که بخواهیم برای مبارزه با خرافات و تعصب، آنها را از شر نمادهای وحدت بخش خلاص کنیم.

از وجه فرهنگی موضوع که بگذریم، نمادها  وجوه سیاسی و اقتصادی هم دارند. با پاسداشت نمادها می توان از تخریب آثار باستانی جلوگیری کرد به دلیل اینکه مردم به آثاری که خاطره ی آن نمادها را در ذهن ایشان زنده نگه می دارد، علاقه ی قلبی دارند و در مراقبت از آنها می کوشند. و در آینده ی اقتصاد ایران همین آثار هستند که می توانند درآمد اقتصادی قابل توجهی نصیب مردم ایران کنند. حال اگر نمادها را حذف کنیم، چه بسا بسیاری از آن علاقه ها از بین برود و بی توجهی به حفظ یا مرمت این آثار چند برابر شود و در نتیجه ضربه ی اقتصادی بزرگی به کشور وارد شود و بسیاری از سرمایه های قابل بهره‌برداری در صنعت توریسم از میان بروند و....

باید به این نکته توجه کرد که اگرچه نقش «علم» در رفاه بشر و نگاه او به زندگی غیر قابل انکار است، اما این بشر هزاران سال در تفکر اسطوره ای غرق بوده و تفکر اسطوره ای همچنان بر زندگی او تاثیر گذار است. نمونه ی بارز این تفکر اسطوره ای پرچمی است که هر کشور دارد و مردم آن کشور به آن احترام می گذارند بدون اینکه هیچ دلیل علمی پشت مفاهیم سازنده ی آن پرچم ها وجود داشته باشد. پس می بینم همانگونه که علم هواپیما، اتوبوس، موبایل و.....برای ملتها می سازد، اسطوره هم چیزی می سازد به نام پرچم و هر دو در جایگاه خودشان کار خودشان را انجام می دهند. نه قرار است آن را حذف کنیم نه این یکی را. اگر یک‌ دانشمند از مردم تمام جوامع بخواهد بر اساس مفهوم « اتم» یا «کوانتوم» و....با هم همدلی کنند، هیچ کس نخواهد فهمید منظور او دقیقا چیست؛  همانگونه که اگر یک شاعر یا هنرمند بخواهد مقاله ای درباره ی «رستم» بنویسد و انتظار داشته باشد آن مطلب در نشریه ی نیچر چاپ شود.

عذرخواهی می کنم از طولانی شدن مطلب. سپاس.

پاسخ :

با سلام . با مطالبی که بیا کردید مخالفتی ندارم . همانطور که در پاسخ پرسش و نظری  مشابه هم بیان کردم  . اما ناچار هستم مجددا تاکید کنم که اگر چیزی را زیر  سرپوش تقدس یا ملی گرایی و یا هر سرپوش دیگری قرار دهیم و آن را از حیطه ی پرسش و نقد مبرا بدانیم خطری که بوجود می آورد این است که اگر  محتوای حقیقی زیر آن سرپوش پیروز شده و قدرت فرهنگی یا سیاسی یک جامعه را در دست بگیرد  ، آنچه حقیقتا در زیر آن سرپوش بوده است را به اجرا خواهد گذاشت  و نه آنچه ما تصور داشتیم و  تجربه های تاریخی هم نشان داده است که   اینکه میدانیم اما بعد درستش میکنیم نیز توهمی بیش نبوده و نخواهد بود 

 

نشانی در کانال تلگرام   :  ( ممکن است  به مرور زمان چند  انتشار تغییر محل بدهد )

https://t.me/mozaffarshariaty/6814